Εικόνες σελίδας
PDF
Ηλεκτρ. έκδοση

بسیار ا ز دور نمودار شدند حاتم جانب کوه روانه شد چون نزدیک رسید هر طرف بالای کوه پریزادان را دید و شنید که در میان خود میگفتند که این آدم زاد آید این را زنده نباید گذاشت که قصد بر آمدن کوه دارد جماعتی از آن پریزادان فرود آمدند و دست حاتم را گرفته بالای کوه بردند و در زنجیر کردن و پرسیدند که از کجا آمدی و در اینجا چه کار داري و ترا اینجا که رسانیده است حاتم گفت مرا خدا آورده است و از شهر شوری مي آيم پریزادان گفتند که دختر حارث بازرگان فرستاده مهره است است که او را رغبت شاه

6. Translate into Persian :

20

The city of Madras straggles over twenty-seven square miles, on which there are thirty-six distinct villages and some three thousand acres of cultivated land. The population of this vast area is somewhat less than of the purely city part of Calcutta, covering seven square miles, or 397,552. They live in 51,741 houses or at the rate of about 8 to a house. Of the accuracy of this census taken in November 1871 there can be no doubt. Its aggregate and its details form the standards by which the flow and ebb of life, carefully registered, and the social condition of each race, may be tested with confidence. The comparative absence of manufactures and the very slow increase of trade in Madras, are marked by the fact that three-fourths of the adult males of all classes are occupied in some calling under Government. The fact seems incredible, but it is Government itself that calls

attention to it.

TUESDAY, 14TH APRIL.

[2 P.M. TO 5 P.M.]

PERSIAN, PAPER II.

E. REHATSEK, M.C.E.; Professor MIRZA HAIRAT.

[The black figures to the right indicate full marks. ] .
SHAHNAMAH AND GULISTAN.

1. Translate :

بیاورد ضحاکرا چون نوند
بکوه دماوند کردش بیند
چوبندی بر آن بند بفزود نیز
نبود از بدبخت یا بنده چیز
از و نام ضحاک چون خاک شد
جهان از بد او همه پاک شد
گسسته شد از خویش و پیوند اری
بمانده بکوه اندرون بند اوی
بکوه اندران جای تنکش گزید
نکه کرد غاری بنش ناپدید
بیاورد مسمار ہاے گران
بجا نيكه لغزش نبود اندران

30

[blocks in formation]

2.

Enumerate the metres most used by Persian poets.

10

3. Mention the name of the father and the two brothers of Feridun.

10

4. Give the meanings of the following obsolete words: 10

شرزه هیون کاتوزی اهنو خوشی * ستام * نهمار*

غرم تنبل زیهنک

کردگار

5.

Analyse the word giving its literal meaning and 10

also that in the phrases :

30

همی کرد پوزش بر کرد کار and منی چون به پیوست با گردکار

6. Translate :----

و

يکي را از ملوک مدت عمرش سپری شد و قایم مقامی نداشت وصیت کرد که بامداد نخستین کسی که از در شهر اندر آید تاج شاهی برسروی نهید تفويض مملکت بوي کنيد اتفاقا اول کسی که درآمد گدای بود که همه عمر لقمه لقمه اندوختي و خرقه بر خرقه دوختی ارکان دولت و اعیان حضرت وصیت ملک بجای آوردند و ملک و خزاین بدو ارزانی

22 €*

داشتند درویش مدتی مملکت راند تا بعضي از امراي دولت کردن از اطاعت او پیچانیدند و ملوک از هر طرف به منازمت برخاستن گرفتند و به مقاومت لشکر آراستن فی الجمله سپاه و رعیت بهم برآمدند و برخی از بلاداز قبضئه تصرف و بدر رفت درویش ازین واقعه خسته خاطر می بود تا یکی از دوستان قدیمش که در حالت درویشی قرین او بود از سفر باز آمد و او را در چنان مرتبه دید گفت منت خدای را عز وجل که گلت از خار و خارت از پا بر آمد بخت بلندت یاوری کرد و اقبال و سعادت رهبری تا بدین پایه رسیدی

بیت

شکوفه گاه شکفته است و گاه خوشیده

درخت وقت برهنه است و وقت پوشیده

گفت ي برادر تعزیتم کن چه جای تهنیت است آنکه

که تو دیدی غم ناني داستم و امروز تشویش جهاني

« ΠροηγούμενηΣυνέχεια »