Εικόνες σελίδας
PDF
Ηλεκτρ. έκδοση

کرم ره نمای بدانجا که اوست همین چشم دارم ز لطف تو دوست نا کہ حاتم منم

بخندید برنا

سر اینک جدا کن به تیغ از تنم
نباید که چون صبح گردد سفید
گزندت رسد یا شوی نامید
چو حاتم بآزادگی سر نهاد
جوانرا برآمد خروش از نهاد
بخاک اندر افتاد و بر پای جست
گهش خاک بوسید و گه پا و دست
بینداخت شمشیر و ترکش نهاد
چو فرمان بران دست برکش نهاد
گفت

(2) یکی در نشاپور دانی چه
چو فرزندش از فرض خفتن بخفت
توقع مدار ای پسر گر کسی
کہ بے سعی هرگز بجای رسی
سمیلان جو بر نگیرد قدم

[blocks in formation]
[ocr errors]

تو ہرگز مبین شان بچشم پسند
که ایشان پسندیده حق بسند
کسی را که نزدیک ظنت به او است
چردانی که صاحب ولایت خود اوست
در معرفت بر کسانیست باز
که در هاست بر روی ایشان فراز
با تلخ میشان تلخی چشان
که آیند در حلم دامن کشان
به بوسی گرت عقل و تدبیر هست
ملک را نوا در نوا خانه دست
(2) یکم روز بر بنده دل بسوخت
که می گفت و فرماندهش میفروخت
ترا بنده از من به افتد بسی
مرا چون تو دیگر نیفتد کسی

3. Give with meanings-
(a) The derivations of-

بشير - محترم - پوشیده چشم - - حلقه در گوش - مستسقی

(b) The singulars of—

(c) The plurals of

شرایط - اوباش - منازل - کرمان - سالکان

ثمره - صورت - دلیل - عاشق - سیاست

15

4. State what you know of the allusions contained in the following 10

lines:

:

(a) چون يعقوبم از دیده گردد سفید

نه برم زدیدار یوسف امید (6) جوی باز دارد بلای درشت عصای نه دیدی که موجی بکشت

(0) ترا قدر گر کس نداند چه غم شب قدر را می ندانند

ہام

() چون بیت المقدس درون پر زتاب رہا کرده دیوار بیرون خراب (e) شنید این سخن نام بردار طی و گفت ای دل آرام بخندید و

حی

5. Explain the following, giving context :

مر او را رسد گر گواهی دهند (a) مر کہ معنی و آواز ہش ہر ہند

(۱) زمیدانش خالی نه بودی چو میل

(c)

چو

ہمہ وقت پهلوی اسپش چو پیل
گری نوازی کبوتر برد
چو فربه کنی گرگ یوسف درد
(1) می صرف وحدت کسی نوش کرد
کہ دنیا و عقبی فراموش کرد
(4) اگر یاری از خویشتن دم مزن
کہ شرکت با یار و با خویشتن
(1) بدریا نخواهد شدن بط غریق
داند عزاب الحريق
سمندر چه

18

6. Narrate in your own words, in Persian, the story of either(a) The man who was prevented by his wife from removing the beehive from his house.

[blocks in formation]

12

commonly supposed to have derived his name,

10

and show, quoting from the text, how he compares him to

in point حاتم

of liberality.

THURSDAY, 5TH DECEMBER.

[2 P.M. TO 5 P.M.]

PERSIAN (Voluntary)-PAPER II.

GULESTAN : Chapter I.

AKHLAK-E-MUHSINI: Chapters XXXIV to XXXIX, up to the
story of Alexander.

1. Translate into English :

(a) با طایفه بزرگان بکشتی نشسته بودم زورقی درپی ما غرق شد دو برادر بگردابی در افتادند یکی از بزرگان گفت ملاح را بگیر این هر دو را که بہر یکی پنجاه دینارت بدهم ملاح در آب برنت تا یکی را برهانید آن دیگر ہلاک شد گفتم بقیت عمرش نمانده بود از این سبب در گرفتن او تاخیر کردی و در آن دیگر تعجیل ملاح بخندید و گفت اینچه تو گفتی یقین است و سببی دیگر هست گفته م آن چیست گفت میل خاطر من برهانیدن این یکی

بیشتر بود که وقتی در بیابان مانده بودم مرا بر شتری نشاند و از دست آن دیگر تا زیانه خوردم قطع - تا توانی درون کس مخراش

کہ اندرین راه خارها باشد کار درویش مستمند برار

[blocks in formation]

(2) و این خبر مشهور است که حضرت یوسف در سالهای قحط بوقت آنکه در مصر پاد شاه بود روز ضعیفتر و نزار تر شدی سبب این حال از وی پرسیدند جواب نداد بعد از آنکه بسیار الحاج کردند گفت مرضی دارم نهانی حکما گفتند

ہر

25

شما مرض را تقریر فرمائید تا بمعالجه مشغول شویم گفت هفت سال است که بر مسند پادشاهی متمکن شده ام و زمام اختیار رعایای مصر بدست تصرف باز داده اند و درین مدت نفس من در آرزوی من آنست که او را از نان جو سیر گردانم و نکرده ام مشقت چرا میکنی چرا میکنی گفت موافقت گفتند این همه محتاجان و گرسنگان میکنم و میترسم که یک کس شبی در ولایت مصر گرسنه باشد و من آن شب سیر باشم مرا بقیامت گرفتاری بود - شیخ العالم

در قحط بخارا فرموده اند
و بامی - ای کرده شکم سیر زانواع طعام
یاد دار از آن گرسنه بی آرام
تو شب همه شب بخواب و او ناله کنان
خود گو که چنین روا بود در اسلام

2. Write short sentences using the following phrases

بهم برآمدن در صدد چیزی بودن - کسی را

بچیزی موسوم کردن - در آب و گل بودن - بسخره

[blocks in formation]

5

15

« ΠροηγούμενηΣυνέχεια »